اهمیت حذف تفکر فارسی

مدرسه مجازی عطایی آنلاین

امروز قصد دارم درباره اهمیت حذف تفکر فارسی یا حذف زبان مادری در پروسه یادگیری زبان انگلیسی در مورد ساختارها صحبت کنم. اینکه ما بتونیم بدون استفاده از زبان مادری انگلیسی رو یاد بگیریم و صحبت کنیم آرزوی خیلی هاست ولی خوب این کار توی متدهای EFL کار غیرممکنی به نظر میاد.

استفاده از زبان مادری در تدریس زبان از طرفی خوب و از طرف دیگری بد هست. خوب بخاطر اینکه زبان آموز با یک پشتوانه محکم زبانی شروع به یادگیری می کنه که نتیجه خیلی سریعی رو می تونه در پی داشته باشه که صد البته تا اینجا فقط به درد مسافرت و گلیم از آب بیرون کشیدن می خوره. بدی اون هم برای کسانی هست که قصدشون زندگی توی کشورهای دیگه هست. زبان ها (فارسی و انگلیسی در بحث ما) نقطه اشتراک هایی رو دارند ولی این نقطه اشتراک ها زیاد نیستند و یه جایی تموم میشن. اون موقع چطور؟ اگر از خودتون می پرسید که این نقطه اشتراک ها و نقاط متفاوت چی هستند با ما همراه باشید.

ساختارها

ساختارها یا گرامر یکی از اون قسمت های مهم هست که زبان مادری خیلی زیاد می تونه تاثیر بزاره توی یادگیری زبان. گرامر زبان فارسی و گرامر زبان انگلیسی نقاط مشترک و نقاط متفاوت زیادی دارند. خشوبختانه زبان فارسی و انگلیسی در گذشته های دور ریشه یکسانی داشتند که باعث شده ما خیلی راحت تر از مردم کشورهای آسیای شرقی و عرب زبان ها، که تقریبا هیچ ریشه یکسانی با زبان انگلیسی ندارند، زبان انگلیسی رو یاد بگیریم. و البته ما خیلی سخت تر از مردم کشورهایی مثل آلمان و هلند و … ، که زبانشون ریشه خیلی نزدیکی به زبان انگلیسی داره، زبان رو یاد میگیریم. در حقیقت ریشه اصلی زبان انگلیسی، زبان آلمانی هست. این ادعا رو می تونید توی قسمت Research های وب سایت IELTS.ORG ببینید و خودتون نمره های آیلتس رو بر اساس زبان مادری چک کنید تا مطمئن بشید. زبان فارسی و زبان انگلیسی در بعضی موارد گرامری و ساختاری با هم یکسان هستند. و در خیلی موارد اینطور نیست.

زمان ها

زمان ها در زبان نقش اساسی رو ایفا می کنن. زمانها یا Tense ها به ما این امکان رو می دن که درباره گذشته، حال و آینده صحبت کنیم. ولی زمان های زبان فارسی با زمان های زبان انگلیسی متفاوت هستند. یعنی ما توی زبان فارسی خیلی ساده تر از چیزی که توی گرامر فارسی هست صحبت می کنیم. حالا فرض کنید اگر ما به فارسی فکر کنیم و ساختارهای فارسی توی ذهنمون رو به انگلیسی تبدیل کنیم خیلی ساده صحبت می کنیم که با انگلیسی واقعی فرق داره. اجازه بدید با یک مثال این قضیه رو روشن کنم:

زمان ماضی نقلی رو در نظر بگیرید: ــه + ام / است / اید . مثلا: رفته ام. خورده است. دیده اید.

تا حالا چند بار شده که بگید “رفته ام”، “خورده است” یا “دیده اید”؟

بجای جمله های بالا چی می گیم؟ “رفتم”، “خوردم” یا “دیدم” پس حالا می فهمید چرا همیشه با Present perfect vs. Past simple مشکل دارید؟ و این بخاطر اینه که ما توی ذهنمون گذشته ساده میاد و بخاطر همین ناخودآگاه بجای Present perfect توی انگلیسی از Past simple استفاده می کنیم. البته این نکته رو هم ذکر کنم که ما توی صحبت کردن با تفاوت کوچکی توی لحن بین ماضی نقلی و گذشته ساده تفاوت قائل می شیم و مخاطبمون متوجه میشه. برای مثال کلمه “رفتم” اگر روی بخش اول تاکید کنیم گذشته ساده هست و اگر روی بخش دوم یعنی “ت” تاکید کنیم ماضی نقلی هست. ولی این لحن توی ذهن ما نمیاد و این تفاوت ها رو متوجه نمیشیم.

در ادامه میشه به زمان هایی که توی زبان انگلیسی وجود ندارن و توی زبان فارسی وجود دارن اشاره کرد. مثلا Present perfect Continuous، ما هیچ موقع توی فارسی از این ساختار استفاده نمی کنیم بخاطر اینکه این ساختار وجود خارجی توی زبان فارسی نداره. برای مثال اگر کسی بخاد بگه

I’ve been studying English for 6 months.

توی فارسی معادل اون رو میسازه که میشه “6 ماه میشه که دارم زبان یاد می گیرم”. به کلمه “که” دقت کردید؟ ما از “که” برای نشون دادن طول مدت با فرم ساده استفاده می کنیم که همون رو اگر قرار باشه شما به انگلیسی برگردونید به این شکل جمله بالا رو خواهید گفت:

It is 6 months that I’m studying English.

یا

 It is 6 months that I study English.

خوب الان شاید با خودتون فکر می کنید “خوب جمله بالا هم منظور رو میرسونه”

درسته ولی برای من و شمایی که فارسی می دونیم. نه برای یک آمریکایی یا انگلیس که نمی تونه جمله بالا رو به فارسی در بیاره تا بفهمه منظور چی هست. ساختار بالا برای یک انگلیسی زبان ناآشناست و شاید متوجه بشه منظور چی هست ولی در کل اون اشتباه بهتره که توی حرف زدن ما نباشه چون این یک مثال بسیار ساده بود. توی خیلی موارد ممکنه چیزی که ما میگیم و چیزی که اون شخص انگلیسی زبان برداشت می کنه خیلی فرق داشته باشه. این مثال رو در نظر داشته باشید.

اگر بخواهیم بگیم که “یک پلیس توسط چاقو کشته شد” معمولا شاید بگیم “the police was killed by a knife” یعنی میشه یک جمله مجهول ولی عکس پایین مفهوم یا تصویری که توی یک ذهن آمریکایی رو بوجود میاره رو به ما نشون میده!

The policeman was killed by a knife.

The policeman was killed by a knife.

حالا اگر بخواهیم که تصویر پایین که توی ذهن ماست رو توی یک ذهن انگلیسی زبان بوجود بیاریم باید چی بگیم؟

the policeman was killed...

The policeman was killed…

خیلی راحت (توی این موقعیت) بجای By میگیم With. یعنی “The policeman was killed with a knife”

حالا مفهوم درست شد.

از این دسته ساختارها بسیار هستند که ما یک چیز توی ذهنمون وجود داره ولی چیز دیگری توی ذهن یک آمریکایی یا انگلیسی بوجود میاره و ارتباط رو سخت تر می کنه.

 

 

نوشته های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. با سلام
    مقاله بسیار مفیدی بود. برای اطلاعات کامل تر در این باره چه کتاب یا دوره ای وجود دارد؟
    ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

مایلید عضو باشگاه مشتریان عطایی آنلاین بشید؟

در این صورت تمامی اخبار جدید درباره کلاسها، محصولات آموزشی، تخفیف های ویژه و … رو قبل از همه در گوشی تلفن خودتون دریافت خواهید کرد.